معنی فارسی antipopularization

B1

فرآیند تبدیل ایده‌ها به شکل غیرمحبوب و مخالف عموم.

The process of making something unpopular or rejecting popular beliefs.

example
معنی(example):

آنتی‌پاپولاریزاسیون برخی ایده‌ها می‌تواند بحث‌های عمیق‌تری را پرورش دهد.

مثال:

The antipopularization of certain ideas can foster deeper discussions.

معنی(example):

آنتی‌پاپولاریزاسیون چالش‌هایی برای باورهای معمولی ایجاد می‌کند.

مثال:

Antipopularization challenges commonly accepted beliefs.

معنی فارسی کلمه antipopularization

: معنی antipopularization به فارسی

فرآیند تبدیل ایده‌ها به شکل غیرمحبوب و مخالف عموم.