معنی فارسی antipopulism

B1

مفهمومی که در برابر پاپولیسم و احساسات عمومی شکل می‌گیرد.

A stance against populism or the appeal to popular desires and ideas.

example
معنی(example):

آنتی‌پاپولیسم بر علیه ساده‌سازی افراطی مسائل سیاسی استدلال می‌کند.

مثال:

Antipopulism argues against the oversimplification of political issues.

معنی(example):

ظهور آنتی‌پاپولیسم پاسخی به جنبش‌های پاپولیستی است.

مثال:

The rise of antipopulism is a response to populist movements.

معنی فارسی کلمه antipopulism

: معنی antipopulism به فارسی

مفهمومی که در برابر پاپولیسم و احساسات عمومی شکل می‌گیرد.