معنی فارسی antipragmatist

C1

ضدعملگرا، فردی که بر این باور است که اصول و ایده‌ها باید بر عمل و نتیجه‌گرایی غالب شوند.

A person who opposes or critiques pragmatic approaches, particularly in philosophy and ethics.

example
معنی(example):

یک ضدعملگرایی معمولاً علیه رویکردهای سودگرایانه به اخلاق استدلال می‌کند.

مثال:

An antipragmatist often argues against utilitarian approaches to ethics.

معنی(example):

به‌عنوان یک ضدعملگرا، او به ارزش ایده‌ها بیش از نتایج عملی اعتقاد دارد.

مثال:

As an antipragmatist, she believes in the value of ideals over practical results.

معنی فارسی کلمه antipragmatist

: معنی antipragmatist به فارسی

ضدعملگرا، فردی که بر این باور است که اصول و ایده‌ها باید بر عمل و نتیجه‌گرایی غالب شوند.