معنی فارسی antiprelate

B1

ضدارتباط، ایده‌هایی که ارتباطات و نسبت‌های سنتی را رد می‌کنند.

Concepts or perspectives that refute the established relationships or connections between entities or ideas.

example
معنی(example):

مفاهیم ضدارتباط، روابط سنتی بین ایده‌ها را به چالش می‌کشند.

مثال:

Antiprelate concepts challenge traditional relationships between ideas.

معنی(example):

در هنر، یک دیدگاه ضدارتباط ممکن است تم‌های مشترک را به نفع تفسیرهای منحصر به فرد رد کند.

مثال:

In art, an antiprelate view might reject common themes in favor of unique interpretations.

معنی فارسی کلمه antiprelate

: معنی antiprelate به فارسی

ضدارتباط، ایده‌هایی که ارتباطات و نسبت‌های سنتی را رد می‌کنند.