معنی فارسی antipriest
B1آنتیکشیش به فردی اشاره دارد که با نقش و نفوذ روحانیون مخالف است و به دنبال تغییر در شرایط دینی میباشد.
A person who opposes the traditional authority and influence of priests within a religious context.
- NOUN
example
معنی(example):
یک آنتیکشیش به چالش کشیدن نقش سنتی روحانیون است.
مثال:
An antipriest challenges the traditional role of clergy.
معنی(example):
جنبش آنتیکشیش به دنبال دموکراتیزه کردن شیوههای مذهبی است.
مثال:
The antipriest movement seeks to democratize religious practices.
معنی فارسی کلمه antipriest
:
آنتیکشیش به فردی اشاره دارد که با نقش و نفوذ روحانیون مخالف است و به دنبال تغییر در شرایط دینی میباشد.