معنی فارسی antiprohibitionist
B2فردی یا گروهی که مخالف قوانین ممنوعیت است و خواستار تغییر آنهاست.
Someone who opposes prohibition laws and advocates for change.
- NOUN
example
معنی(example):
ضدممنوعیتطلبان استدلال میکنند که ممنوعیت منجر به افزایش جرم میشود.
مثال:
Antiprohibitionists argue that prohibition leads to more crime.
معنی(example):
دیدگاه ضدممنوعیتطلبانه از استراتژیهای کاهش آسیب حمایت میکند.
مثال:
The antiprohibitionist view supports harm reduction strategies.
معنی فارسی کلمه antiprohibitionist
:
فردی یا گروهی که مخالف قوانین ممنوعیت است و خواستار تغییر آنهاست.