معنی فارسی antiputrid

B1

ضد فساد، ویژگی‌هایی که از لقاح و فساد جلوگیری می‌کنند.

Relating to or having the effect of preventing putrefaction.

example
معنی(example):

اثرات ضد فساد این ترکیب مفید بودن آن را در حفظ غذا افزایش می‌دهد.

مثال:

The antiputrid effects of this formulation enhance its usefulness in food preservation.

معنی(example):

دانشمندان در حال تحقیق در مورد استراتژی‌های ضد فساد برای مبارزه با خراب شدن غذا هستند.

مثال:

Scientists are researching antiputrid strategies to combat food spoilage.

معنی فارسی کلمه antiputrid

: معنی antiputrid به فارسی

ضد فساد، ویژگی‌هایی که از لقاح و فساد جلوگیری می‌کنند.