معنی فارسی antirachitically
B1به طور خاص برای جلوگیری از راکیت اثرگذار بودن.
In a manner that prevents or treats rickets.
- ADVERB
example
معنی(example):
این دارو به صورت ضد راکیت برای تقویت استخوانهای کودک عمل کرد.
مثال:
The medication worked antirachitically to strengthen the child's bones.
معنی(example):
رژیمهای غذایی که از نظر ضد راکیت مؤثر هستند شامل مقدار زیادی کلسیم و ویتامین D میشوند.
مثال:
Antirachitically effective diets include plenty of calcium and vitamin D.
معنی فارسی کلمه antirachitically
:
به طور خاص برای جلوگیری از راکیت اثرگذار بودن.