معنی فارسی antiracing

B1

به معنای مخالفت با رقابت ناعادلانه و تأکید بر انصاف در مسابقات.

Opposing practices or policies that promote unfair racing or competition.

example
معنی(example):

او از سیاست ضد مسابقه حمایت می‌کند تا از برخورد عادلانه با همه ورزشکاران اطمینان حاصل کند.

مثال:

He advocates for an antiracing policy to ensure fair treatment of all athletes.

معنی(example):

ابتکار ضد مسابقه برای جلوگیری از رقابت ناعادلانه راه‌اندازی شد.

مثال:

The antiracing initiative was launched to prevent biased competition.

معنی فارسی کلمه antiracing

: معنی antiracing به فارسی

به معنای مخالفت با رقابت ناعادلانه و تأکید بر انصاف در مسابقات.