معنی فارسی antistalling
B2عملکردی که به منظور جلوگیری از توقف ناخواسته یک فرآیند یا دستگاه طراحی شده است.
Functionality designed to prevent unintended halting of a process or device.
- NOUN
example
معنی(example):
مکانیزمهای ضد توقف برای اطمینان از ایمنی ایجاد شدند.
مثال:
Antistalling mechanisms were put in place to ensure safety.
معنی(example):
ویژگی ضد توقف به حفظ عملکرد موتور کمک میکند.
مثال:
The antistalling feature helps maintain the engine's performance.
معنی فارسی کلمه antistalling
:
عملکردی که به منظور جلوگیری از توقف ناخواسته یک فرآیند یا دستگاه طراحی شده است.