معنی فارسی antistat
B2مادهای که برای جلوگیری از تولید یا تجمع الکتریسیته ساکن استفاده میشود.
A substance used to prevent the generation or accumulation of static electricity.
- NOUN
example
معنی(example):
این ضد برق ساکن از تجمع الکتریسیته ساکن جلوگیری میکند.
مثال:
This antistat prevents static electricity buildup.
معنی(example):
استفاده از یک ضد برق ساکن میتواند دوام محصولات را افزایش دهد.
مثال:
Using an antistat can enhance product durability.
معنی فارسی کلمه antistat
:
مادهای که برای جلوگیری از تولید یا تجمع الکتریسیته ساکن استفاده میشود.