معنی فارسی antitraditionalist
B2فردی که با سنتها و رسوم موجود مخالفت میکند و بر تغییر تاکید دارد.
A person who opposes established traditions and emphasizes the need for change.
- NOUN
example
معنی(example):
مخالف سنتگرایی استدلال میکند که تغییر برای پیشرفت ضروری است.
مثال:
The antitraditionalist argues that change is necessary for progress.
معنی(example):
مخالفان سنتگرایی اغلب از روشهای جدید تفکر حمایت میکنند.
مثال:
Antitraditionalists often advocate for new ways of thinking.
معنی فارسی کلمه antitraditionalist
:
فردی که با سنتها و رسوم موجود مخالفت میکند و بر تغییر تاکید دارد.