معنی فارسی antitradition

B1

مفهومی که به مخالفت یا رد اساسیات و آداب سنتی اشاره دارد.

A concept referring to opposition to or rejection of traditional values and practices.

example
معنی(example):

این حرکت به دنبال چالش با ضد سنت و ترویج میراث فرهنگی بود.

مثال:

The movement sought to challenge antitradition and promote cultural heritage.

معنی(example):

ضد سنت اغلب با هنجارهای اجتماعی برقرار شده در تضاد است.

مثال:

Antitradition often clashes with established societal norms.

معنی فارسی کلمه antitradition

: معنی antitradition به فارسی

مفهومی که به مخالفت یا رد اساسیات و آداب سنتی اشاره دارد.