معنی فارسی aphonous

B1

آفونوس، اصطلاحی استفاده می‌شود برای توصیف گفتاری که به وضوح قابل فهم نباشد.

A term used to describe speech that is not clearly understandable.

example
معنی(example):

طبیعت آفونوس گفتارش باعث شد که سخت قابل درک باشد.

مثال:

The aphonous nature of his speech made it hard to understand.

معنی(example):

برای وضعیت آفونوس او به یک متخصص ارجاع داده شد.

مثال:

She was referred to a specialist for her aphonous condition.

معنی فارسی کلمه aphonous

: معنی aphonous به فارسی

آفونوس، اصطلاحی استفاده می‌شود برای توصیف گفتاری که به وضوح قابل فهم نباشد.