معنی فارسی aphoristical
B2وابسته به یا شامل عبارات و جملات کوتاه با معنی عمیق.
Of or pertaining to aphorisms; concise and profound.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عبارات فلسفی نویسنده در مقاله به خوبی برجسته بود.
مثال:
The author's aphoristical expressions stood out in the essay.
معنی(example):
او رویکردی فلسفی را برای انتقال ایدههایش ترجیح میداد.
مثال:
He preferred an aphoristical approach to convey his ideas.
معنی فارسی کلمه aphoristical
:
وابسته به یا شامل عبارات و جملات کوتاه با معنی عمیق.