معنی فارسی aphrodisian
B2چیزی مرتبط با داروهای تقویتکننده میل جنسی و اشتیاق.
Related to substances that can increase sexual desire or passion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بسیاری از فرهنگها غذاهای تقویتکننده میل جنسی دارند که به هیجان عشق معروف هستند.
مثال:
Many cultures have aphrodisian foods that are believed to excite passion.
معنی(example):
نوشیدنیهای تقویتکننده میل جنسی اغلب در شامهای رمانتیک سرو میشوند تا جو را تنظیم کنند.
مثال:
Aphrodisian drinks are often served at romantic dinners to set the mood.
معنی فارسی کلمه aphrodisian
:
چیزی مرتبط با داروهای تقویتکننده میل جنسی و اشتیاق.