معنی فارسی apocentricity
B2میزانی که یک مدار به نقطه دورترین از مرکز جرم نزدیک است.
The degree to which an orbit approaches its farthest point from the central body.
- NOUN
example
معنی(example):
آپوسنتر بودن مدار بر آب و هوای سیاره تأثیر دارد.
مثال:
The apocentricity of the orbit affects the planet's climate.
معنی(example):
دانشمندان آپوسنتر بودن را برای درک تغییرات فصلی بررسی میکنند.
مثال:
Scientists study apocentricity to understand seasonal changes.
معنی فارسی کلمه apocentricity
:
میزانی که یک مدار به نقطه دورترین از مرکز جرم نزدیک است.