معنی فارسی aporetic
C2آپورِتیک به وضعیتی اشاره دارد که در آن به دلیل وجود تناقضها یا پیچیدگیها، پاسخهای واضحی وجود ندارد.
Pertaining to a state of puzzlement or contradiction, often used in philosophical discussions.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Tending to doubt.
example
معنی(example):
فیلسوف سوالات آپورِتیک مطرح کرد که باورهای رایج را به چالش کشید.
مثال:
The philosopher raised aporetic questions that challenged common beliefs.
معنی(example):
یک استدلال آپورِتیک میتواند به فهم عمیقتری از موضوع منجر شود.
مثال:
An aporetic argument can lead to a deeper understanding of the topic.
معنی فارسی کلمه aporetic
:
آپورِتیک به وضعیتی اشاره دارد که در آن به دلیل وجود تناقضها یا پیچیدگیها، پاسخهای واضحی وجود ندارد.