معنی فارسی apostacies
B2مجموعهای از مواقعی که در آن افراد از اعتقادات قبلی خود برمیگردند.
Plural form of apostacy, referring to instances of renouncing one's religious or political beliefs.
- NOUN
example
معنی(example):
تاریخ تجدید نظرها در این منطقه بسیار پیچیده است.
مثال:
The history of apostacies in the region is quite complex.
معنی(example):
بسیاری از تجدید نظرها در زمانهای بیثباتی سیاسی بزرگ رخ داد.
مثال:
Many apostacies occurred during times of great political unrest.
معنی فارسی کلمه apostacies
:
مجموعهای از مواقعی که در آن افراد از اعتقادات قبلی خود برمیگردند.