معنی فارسی apostacy
B2بازگشت از یک عقیده دینی یا سیاسی به خصوص پس از ایمان به آن.
The abandonment or renunciation of a religious or political belief.
- NOUN
example
معنی(example):
تجدید نظر او از ایمان، یک رویداد شوکآور برای جامعه بود.
مثال:
His apostacy from the faith was a shocking event for the community.
معنی(example):
تجدید نظر در ایمان گاهی اوقات میتواند منجر به عواقب جدی در دایرههای مذهبی شود.
مثال:
Apostacy can sometimes lead to serious consequences within religious circles.
معنی فارسی کلمه apostacy
:
بازگشت از یک عقیده دینی یا سیاسی به خصوص پس از ایمان به آن.