معنی فارسی apostatic

B2

مرتبط با ارتداد و خروج از دین.

Relating to or characterized by apostasy.

example
معنی(example):

نظرات ارتدادی او خانواده‌اش را شگفت‌زده کرد.

مثال:

His apostatic views shocked his family.

معنی(example):

باورهای ارتدادی می‌توانند تنش‌هایی در جوامع مذهبی ایجاد کنند.

مثال:

Apostatic beliefs can create tension in religious communities.

معنی فارسی کلمه apostatic

: معنی apostatic به فارسی

مرتبط با ارتداد و خروج از دین.