معنی فارسی apostatically
B2به طور ارتدادی یا خروجی از دین سخن گفتن.
In a manner that is characteristic of apostasy.
- ADVERB
example
معنی(example):
او درباره باورهای قبلیاش به طور ارتدادی صحبت کرد.
مثال:
She spoke apostatically about her former beliefs.
معنی(example):
بیان نظرات به صورت ارتدادی میتواند در برخی گروهها پرخطر باشد.
مثال:
Apostatically expressing views can be risky in certain groups.
معنی فارسی کلمه apostatically
:
به طور ارتدادی یا خروجی از دین سخن گفتن.