معنی فارسی apostoless
B1بدون حواری، حالتی که در آن فرد به جنبههای رهبری مذهبی دسترسی ندارد.
The condition of lacking an apostle, often referring to a search for guidance or leadership.
- NOUN
example
معنی(example):
او در سفر بدون حواری خود احساس گمکردگی میکرد.
مثال:
She felt lost in her apostoless journey.
معنی(example):
شخصیتی که بدون حواری است، معمولاً به دنبال راهنمایی از همتایان میگردد.
مثال:
An apostoless figure often seeks guidance from peers.
معنی فارسی کلمه apostoless
:
بدون حواری، حالتی که در آن فرد به جنبههای رهبری مذهبی دسترسی ندارد.