معنی فارسی appalment
B1حالت وحشت یا ترس ناشی از یک وضعیت یا خبر.
The feeling of being appalled or horrified.
- NOUN
example
معنی(example):
وحشت زدگیای که او احساس کرد، توصیف آن دشوار بود.
مثال:
The appalment he felt was difficult to describe.
معنی(example):
او سعی کرد وحشت زدگی خود را بعد از شنیدن خبر پنهان کند.
مثال:
She tried to mask her appalment after hearing the news.
معنی فارسی کلمه appalment
:
حالت وحشت یا ترس ناشی از یک وضعیت یا خبر.