معنی فارسی apparance

B1

به معنی ظاهر یا نمای کلی یک چیز، به ویژه در هنر و طراحی.

Refers to the overall look or appearance of something, especially in art and design.

example
معنی(example):

ظاهر اثر هنری همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The apparance of the artwork left everyone in awe.

معنی(example):

حضور او در این رویداد غیرمنتظره اما خوشایند بود.

مثال:

His apparance at the event was unexpected but welcomed.

معنی فارسی کلمه apparance

: معنی apparance به فارسی

به معنی ظاهر یا نمای کلی یک چیز، به ویژه در هنر و طراحی.