معنی فارسی appeasableness
B1وضعیت یا حالت قابل آرامش یا راضی شدن.
The quality of being appeasable.
- NOUN
example
معنی(example):
طبیعت قابل آرامش او او را به یک میانجی عالی تبدیل کرد.
مثال:
The appeasableness of his nature made him a great mediator.
معنی(example):
قابل آرامش بودن او توسط همه در تیم مشاهده شد.
مثال:
Her appeasableness was noted by everyone in the team.
معنی فارسی کلمه appeasableness
:
وضعیت یا حالت قابل آرامش یا راضی شدن.