معنی فارسی appeasingly
B1به طور سازشکارانه، به نحوی که دیگران را آرام کند.
In a manner intended to placate or pacify.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با زبان سازشکارانه صحبت کرد تا کودک ناراحت را آرام کند.
مثال:
She spoke appeasingly to calm the upset child.
معنی(example):
مدیر بعد از انتقاد به طور سازشکارانه با تیم سخن گفت.
مثال:
The manager addressed the team appeasingly after the criticism.
معنی فارسی کلمه appeasingly
:
به طور سازشکارانه، به نحوی که دیگران را آرام کند.