معنی فارسی appenditious

B2

دلالت بر ویژگی‌های اضافی یا وابسته به دو یا چند عضو.

Having or characterized by appendages or additions.

example
معنی(example):

طبیعت وابسته این گیاه امکان انعطاف بیشتری را فراهم کرد.

مثال:

The appenditious nature of the plant allowed for greater flexibility.

معنی(example):

حیوانات با ویژگی‌های وابسته می‌توانند به راحتی به تغییرات محیط خود سازگار شوند.

مثال:

Animals with appenditious traits can adapt more easily to changes in their environment.

معنی فارسی کلمه appenditious

: معنی appenditious به فارسی

دلالت بر ویژگی‌های اضافی یا وابسته به دو یا چند عضو.