معنی فارسی appetitional
B2مربوط به اشتها، خصوصیات یا کیفیتهایی که باعث ایجاد تمایل به غذا میشوند.
Relating to appetite; qualities that arouse a desire for food.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کیفیتهای اشتهابرانگیز این غذا آن را غیرقابل مقاومت کرد.
مثال:
The appetitional qualities of the dish made it irresistible.
معنی(example):
حس اشتها او با شور و شوق به عطرهای لذیذ پاسخ داد.
مثال:
His appetitional sense responded eagerly to the delicious aromas.
معنی فارسی کلمه appetitional
:
مربوط به اشتها، خصوصیات یا کیفیتهایی که باعث ایجاد تمایل به غذا میشوند.