معنی فارسی applanate
B1مسطح، به حالتی اطلاق میشود که سطحی کاملاً صاف و بدون برآمدگی باشد.
Having a flattened or level surface.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح ورق کاغذ بعد از اینکه به صورت صاف فشار داده شد، صاف و مسطح بود.
مثال:
The surface of the sheet of paper was applanate after it was pressed flat.
معنی(example):
شکل مسطح سنگها باعث شد تا راحتتر روی هم قرار گیرند.
مثال:
The applanate shape of the rocks made them easier to stack.
معنی فارسی کلمه applanate
:
مسطح، به حالتی اطلاق میشود که سطحی کاملاً صاف و بدون برآمدگی باشد.