معنی فارسی applaudably
B2قابل تحسین، به گونهای که شایسته تحسین باشد.
In a manner that deserves applause or praise.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در مسابقه به طرزی قابل تحسین اجرا کرد و داوران را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
She performed applaudably in the competition, impressing the judges.
معنی(example):
این کار به شکلی قابل تحسین انجام شد که استعداد استثنایی را نشان داد.
مثال:
The work was applaudably done, showcasing exceptional talent.
معنی فارسی کلمه applaudably
:
قابل تحسین، به گونهای که شایسته تحسین باشد.