معنی فارسی applicancy
B1ویژگی یا حالت کارآمد بودن یک قاعده یا کشف برای یک زمینه خاص.
The quality of being applicable; relevance or usefulness in a specific context.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت کاربرد دستورالعمل‌های جدید به تأیید بستگی دارد.
مثال:
The applicancy of the new guidelines is subject to approval.
معنی(example):
ما در جلسه‌مان در مورد قابلیت کاربرد روش‌های مختلف صحبت کردیم.
مثال:
We discussed the applicancy of various methods in our meeting.
معنی فارسی کلمه applicancy
:
ویژگی یا حالت کارآمد بودن یک قاعده یا کشف برای یک زمینه خاص.
