معنی فارسی applicatorily

B1

به طور مناسب و با استفاده از یک ابزار خاص برای اعمال چیزی بر روی سطحی، به ویژه در زمینه‌های هنری یا métiers مختلف.

In a manner that applies something effectively or correctly.

example
معنی(example):

رنگ به طور مناسب برای داشتن پوشش صاف اعمال شد.

مثال:

The paint was applied applicatorily for a smooth finish.

معنی(example):

او به طور مناسب تغییرات را در طول جلسه ذکر کرد.

مثال:

He applicatorily mentioned the changes during the meeting.

معنی فارسی کلمه applicatorily

: معنی applicatorily به فارسی

به طور مناسب و با استفاده از یک ابزار خاص برای اعمال چیزی بر روی سطحی، به ویژه در زمینه‌های هنری یا métiers مختلف.