معنی فارسی appliedly

B1

به معنای عملی و به گونه‌ای که با واقعیت تطابق داشته باشد.

In a manner that demonstrates effective application or practical usage.

example
معنی(example):

او به طور اعمال شده به سوالات پاسخ داد و درک خود را نشان داد.

مثال:

She answered the questions appliedly, showing her understanding.

معنی(example):

او نظریه‌ها را به طور عملی به موقعیت‌های واقعی اعمال کرد.

مثال:

He applied the theories appliedly to real-world situations.

معنی فارسی کلمه appliedly

: معنی appliedly به فارسی

به معنای عملی و به گونه‌ای که با واقعیت تطابق داشته باشد.