معنی فارسی applyingly

B1

به شیوه‌ای که در آن چیزی با دقت و به درستی اعمال می‌شود.

In a manner that demonstrates careful application or implementation.

example
معنی(example):

هنرمند به طور دقیق کار کرد و بر روی همه جزئیات تمرکز کرد.

مثال:

The artist worked applyingly, focusing on every detail.

معنی(example):

او به طور دقیق درباره موضوعات بحث شده صحبت کرد.

مثال:

She spoke applyingly about the topics discussed.

معنی فارسی کلمه applyingly

: معنی applyingly به فارسی

به شیوه‌ای که در آن چیزی با دقت و به درستی اعمال می‌شود.