معنی فارسی appressorial

B2

مرتبط با اپرسوریا، ویژگی‌هایی که به چسبیدن به سطح‌ها کمک می‌کنند.

Related to appressoria; characteristics that facilitate attachment to surfaces.

example
معنی(example):

ویژگی‌های اپرسوریال این موجود برای بقای آن حیاتی است.

مثال:

The appressorial features of the organism are vital for its survival.

معنی(example):

محققان رفتار اپرسوریال را در گونه‌های مختلف مشاهده کردند.

مثال:

Researchers observed appressorial behavior in different species.

معنی فارسی کلمه appressorial

: معنی appressorial به فارسی

مرتبط با اپرسوریا، ویژگی‌هایی که به چسبیدن به سطح‌ها کمک می‌کنند.