معنی فارسی aproned
B1صفتی که به شخصی اشاره دارد که پیشبند پوشیده است، به ویژه در زمینههای آشپزی یا هنر.
Having an apron worn, typically referring to someone engaged in cooking or crafting.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Wearing an apron.
example
معنی(example):
پرسنل با پیشبند با شادی وعده غذایی ما را سرو کرد.
مثال:
The aproned waiter served our meal cheerfully.
معنی(example):
او یک هنرمند با پیشبند است، آماده برای نقاشی.
مثال:
She is an aproned artist, ready to paint.
معنی فارسی کلمه aproned
:
صفتی که به شخصی اشاره دارد که پیشبند پوشیده است، به ویژه در زمینههای آشپزی یا هنر.