معنی فارسی apronful
B1پیشبند پر، مقدار زیادی که بهطور کامل در پیشبند جا میشود.
As much as can be carried in an apron.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک پیشبند پر از میوه از باغ جمعآوری کرد.
مثال:
She collected an apronful of fruits from the garden.
معنی(example):
او یک پیشبند پر از شن را در ساحل ریخت.
مثال:
He spilled an apronful of sand on the beach.
معنی فارسی کلمه apronful
:
پیشبند پر، مقدار زیادی که بهطور کامل در پیشبند جا میشود.