معنی فارسی aproning

B1

استفاده از پیش‌بند برای حفاظت از لباس‌ها در حین کار در آشپزخانه یا باغ.

The act of wearing an apron to protect clothing.

example
معنی(example):

استفاده از پیش‌بند برای آشپزها ضروری است تا تمیز بمانند.

مثال:

Aproning is essential for cooks to keep clean.

معنی(example):

آنها بعد از ظهر را برای رویداد خیریه در حال استفاده از پیش‌بند گذراندند.

مثال:

They spent the afternoon apronining for the charity event.

معنی فارسی کلمه aproning

: معنی aproning به فارسی

استفاده از پیش‌بند برای حفاظت از لباس‌ها در حین کار در آشپزخانه یا باغ.