معنی فارسی apronlike
B1شبیه پیشبند، به توصیف بخشی که ویژگیهای یک پیشبند را دارد.
Resembling an apron.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارچه شبیه پیشبند بود و مناسب استفاده در آشپزخانه بود.
مثال:
The fabric was apronlike, suitable for kitchen use.
معنی(example):
لباس او طراحی شبیه پیشبند داشت که بسیار کاربردی بود.
مثال:
Her dress had an apronlike design that was very practical.
معنی فارسی کلمه apronlike
:
شبیه پیشبند، به توصیف بخشی که ویژگیهای یک پیشبند را دارد.