معنی فارسی arcuately
B1به شکل قوس یا منحنی، به ویژه در بیان حرکت یا چیدمان اشیاء.
In a manner that is curved or arched.
- ADVERB
example
معنی(example):
او گلها را به شکل قوسدار در گلدان چید.
مثال:
She arranged the flowers arcuately in the vase.
معنی(example):
طراحی به صورت قوسدار در طول دیوار ادامه دارد.
مثال:
The design flows arcuately along the wall.
معنی فارسی کلمه arcuately
:
به شکل قوس یا منحنی، به ویژه در بیان حرکت یا چیدمان اشیاء.