معنی فارسی ardencies

B2

جمع اشتیاق و حرارت عاطفی و شدید برای چیزها.

Plural of ardency; strong enthusiasms or passions.

example
معنی(example):

اشتیاقات جوانی اغلب مردم را به خطر کردن سوق می‌دهد.

مثال:

The ardencies of youth often drive people to take risks.

معنی(example):

اشتیاقات مختلف او در هنر او مشهود بود.

مثال:

Her various ardencies were evident in her art.

معنی فارسی کلمه ardencies

: معنی ardencies به فارسی

جمع اشتیاق و حرارت عاطفی و شدید برای چیزها.