معنی فارسی ardency

B2

اشتیاق و حرارت عاطفی و شدید برای چیزی.

A strong enthusiasm or passion for something.

example
معنی(example):

علاقه شدید او به موسیقی در اجراهایش مشهود بود.

مثال:

Her ardency for music was evident in her performances.

معنی(example):

او با اشتیاق درباره کتاب مورد علاقه‌اش صحبت کرد.

مثال:

He spoke with ardency about his favorite book.

معنی فارسی کلمه ardency

: معنی ardency به فارسی

اشتیاق و حرارت عاطفی و شدید برای چیزی.