معنی فارسی aridly

B1

به‌طور خشک، به شیوه‌ای که رطوبت کمی وجود دارد.

In a manner that is excessively dry.

example
معنی(example):

این منطقه به‌طور خشک دور از منابع آب بزرگ واقع شده است.

مثال:

The area is aridly situated far from large water sources.

معنی(example):

گیاهانی که به‌طور خشک رشد می‌کنند به آب کمتری نیاز دارند.

مثال:

Plants that grow aridly require less water.

معنی فارسی کلمه aridly

: معنی aridly به فارسی

به‌طور خشک، به شیوه‌ای که رطوبت کمی وجود دارد.