معنی فارسی arraigner
B2دادرس، شخصی که در دادگاه مسئول پیشبرد مراحل قانونی است و متهم را برای رسیدگی به اتهامهایش احضار میکند.
A legal official who brings a defendant before a court for arraignment.
- NOUN
example
معنی(example):
دادرس متهم را به جایگاه احضار کرد.
مثال:
The arraigner called the defendant to the stand.
معنی(example):
در طول محاکمه، دادرس اتهامات را توضیح داد.
مثال:
During the trial, the arraigner explained the charges.
معنی فارسی کلمه arraigner
:
دادرس، شخصی که در دادگاه مسئول پیشبرد مراحل قانونی است و متهم را برای رسیدگی به اتهامهایش احضار میکند.