معنی فارسی arrestable offenses
B2جرمهای قابل دستگیری، جرائمی که طبق قانون تقدیم به مقامهای قانونی میتوانند منجر به دستگیری فرد شوند.
Crimes for which a person can be lawfully arrested.
- NOUN
example
معنی(example):
پلیس در حال بررسی جرمهای قابل دستگیری در این منطقه است.
مثال:
The police are investigating arrestable offenses in the area.
معنی(example):
برخی اقدامات تحت قانون به عنوان جرمهای قابل دستگیری طبقهبندی میشوند.
مثال:
Certain actions are classified as arrestable offenses under the law.
معنی فارسی کلمه arrestable offenses
:
جرمهای قابل دستگیری، جرائمی که طبق قانون تقدیم به مقامهای قانونی میتوانند منجر به دستگیری فرد شوند.