معنی فارسی arrestingly

B1

به طرز جلب‌توجهی، به طوری که توجه ها را جلب کند.

In a manner that attracts attention.

example
معنی(example):

او به طرز جلب‌توجهی برای گالا لباس پوشید.

مثال:

She dressed arrestingly for the gala.

معنی(example):

این اثر هنری به طرز جلب‌توجهی زیبا بود.

مثال:

The artwork was arrestingly beautiful.

معنی فارسی کلمه arrestingly

: معنی arrestingly به فارسی

به طرز جلب‌توجهی، به طوری که توجه ها را جلب کند.