معنی فارسی arrivance
B1ورود، رسیدن و ظهور یک شخص یا چیز به مکان مشخص.
The arrival of someone or something.
- NOUN
example
معنی(example):
ورود مدیر جدید، دینامیک تیم را تغییر داد.
مثال:
The arrivance of the new manager changed the team dynamics.
معنی(example):
ورود او غیرمنتظره بود و همه را شگفتزده کرد.
مثال:
His arrivance was unexpected and surprised everyone.
معنی فارسی کلمه arrivance
:
ورود، رسیدن و ظهور یک شخص یا چیز به مکان مشخص.