معنی فارسی arrogantness

B2

کیفیت خودبزرگ‌بینی؛ نبود تواضع و فروتنی.

The quality of being arrogant; having an inflated sense of one's importance.

example
معنی(example):

خودبزرگ‌بینی او همه را در جلسه ناراحت کرد.

مثال:

Her arrogantness annoyed everyone in the meeting.

معنی(example):

خودبزرگ‌بینی او اغلب کار کردن در یک تیم را دشوار می‌کرد.

مثال:

His arrogantness often made it hard to work in a team.

معنی فارسی کلمه arrogantness

: معنی arrogantness به فارسی

کیفیت خودبزرگ‌بینی؛ نبود تواضع و فروتنی.