معنی فارسی arrogation

B2

ادعای اختیاری یا حق؛ تصرف یا تصاحب چیزی به طور خودسرانه.

The act of claiming or assuming something, typically without justification.

example
معنی(example):

تصاحب اختیارات بدون رضایت منجر به منازعات شد.

مثال:

The arrogation of authority without consent led to disputes.

معنی(example):

تصاحب قدرتش دوستانش را از او دور کرد.

مثال:

His arrogation of power alienated his friends.

معنی فارسی کلمه arrogation

: معنی arrogation به فارسی

ادعای اختیاری یا حق؛ تصرف یا تصاحب چیزی به طور خودسرانه.